از انقلاب حسینی تا انقلاب اسلامی ط- عابدی
در حالی که اکثر انقلاب‌های معاصر، سرچشمه ایدئولوژیک خود را از ناسیونالیسم، بورژوازی، کمونیسم و... می‌گرفتند، مردم ایران به رهبری امام خمینی،اسلام را به عنوان ایدئولوژی انقلابی خود برگزیدند. دلیل بروز چنین رفتاری از مردم ایران بیش از هر چیز به فرهنگ سیاسی ایرانیان باز می‌گردد. باتوجه به آنکه مهمترین منبع فرهنگ سیاسی ایران، مبانی دینی و به طور خاص مذهب شیعه است و بخش عمده‌ای از رفتار سیاسی مردم نیز از این منبع متأثر است، بنابراین حرکت اسلامی مردم ایران در بهمن 57 نیز از این منبع ناشی شده است. از این رو در نوشتار حاضر با در نظر گرفتن انقلاب اسلامی به عنوان تبیین کننده و تطبیق دهنده‌ی اندیشه‌های اسلامی با جامعه‌ی ایرانی
به بررسی تأثیر نهضت حسینی بر انقلاب اسلامی با تأکید بر مقوله شهادت خواهیم پرداخت .غلبه اصولیون بر اخباریون، شیعیان را به دو گروه مجتهدان و مقلدان تقسیم نمود. بنابر اعتقاد اصولیون، در عصر حضور معصومین، حاکمیت و اختیارات آن توسط ائمه اعمال می‌گردد ولی در زمان غیبت، از یک سو به دلیل حکمت الهی و اقتضای قاعده لطف که زمین خالی از حجت نباشد، و از سوی دیگر از آنجا که حفظ نظم اسلامی باید به دست کسی انجام شود که آگاهی کاملی از احکام اسلام و قوانین آن داشته باشد، حق حاکمیت اسلامی و ولایت تصرف در امور اجتماعی و سیاسی جامع الشرایط گذاشته شده است .از این رو با تثبیت و نهادینه شدن اجتهاد و تقلید، عملاً جامعه شیعه به دو گروه اقلیت مجتهد و اکثریت مقلد تقسیم گردید و رهبری و هدایت دینی مردم و استنباط احکام اسلامی، به عنوان یکی از کارهای ویژه مهم روحانیت درآمد. این رویداد رابطه‌ای ناگسستنی در تمام مراحل زندگی میان مردم و روحانیت بوجود آورد که طی آن روحانیت سعی در برقراری ارتباط با مردم و گروههای مختلف نمود.این ارتباط به حدی قوی شکل گرفت که نقش روحانیت شیعه در مسائل سیاسی و اجتماعی ایران در زمان‌های مختلف غیر قابل انکار می‌نماید. بنابراین در نظام روحانیت شیعه، به واسطه وجود مسأله تقلید، نوعی رابطه معنوی میان توده مردم و رهبران مذهبی ایجاد شده است. به طوری که مردم تحت دستورات و نظرات رهبری قرار داشته و نوعی هم نوایی میان آنان شکل گرفته است. این همنوایی باعث شکل‌‌گیری قیام‌ها، جنبش‌ها، نهضت‌ها و در نهایت انقلابی اسلامی گردیده است.شهید مطهری با اذعان به این مطلب که در طول تاریخ، روحانیون و علمای تسنن، سخنان و طرح‌های اصلاحی بیشتری نسبت به علمای شیعه ارائه کرده‌اند، معتقد است که آنها نتوانسته‌اند یک حرکت اصلاحی عمیق بوجود بیاورند. به اعتقاد شهیدمطهری علمای شیعه با اینکه کمتر در این زمینه‌ها حرف زده‌اند در طول یکصد سال اخیر حرکتهایی را رهبری کرده‌اند که نظیر هیچ کدامشان حتی در میان اهل سنت وجود نداشته است، چه رسد به روحانیت مسیحی و امثال اینها... . به عقیده شهید مطهری، این مسئله که روحانـیت شیعه در طول تاریخ منشا حرکت‌های بزرگ شده است، دو دلیل عمده دارد. دلیل اول ویژگــی خاص فرهنگ روحانـیت شیعه است. به این معنا که فرهنگ شیعی یک فرهنگ زنده، حرکت‌زا و انقلاب آفرین است. این فرهنگ که از روش و اندیـــــــشه‌های امام علی (ع) تغذیه می‌کند، فرهنگی است که در تاریخ خود عاشورا، صحیفه سجادیه، دوره امامت و عصمت دویست و پنجاه ساله داردو این در حالی است که هیچ یک از فرهنگهای دیگر چنین عناصر حرکت‌زائی در خود ندارند. دلیل دوم از نظر شهید مطهری این است که روحانیت شیعه که به دست ائمه شیعه پایه‌گذاری شده است براساس تضاد با قدرتهای سلطه‌گر، انکار حقانیت پادشاهان و بی‌نیازی از قدرتهای حاکم پایه‌گـــــذاری شده است. روحانیت شیعه از نظر معنوی متـــکی به خدا و از نظر اجتماعــی متـکی به مردم است و هیچگاه جزو دولت نبــــوده است . بنابراین مهمترین دلیلـــی که روحانیــت توانسته انقلاب را رهبری کند، استقلال است و این حقیقت که آنها هیچگاه عضو دستگاه‌های دولتی وغیر دولتی نبوده‌اند و از آنها ابلاغ نمی گرفته اند.
بنابراین در می‌یابیم که سنت اعتراض علیه حکومت‌های جبار، سنت شهادت، جاودانگی روح سنت بست‌نشینی و پناه‌گیری در جوار اماکن متبرکه، مرثیه‌خوانی و عزاداری برای شهیــــدان تاریـــــخ و ... از جمله منابع قــــدرت سنتــــی شیعیان محسوب می‌گردند. که بدون درک آنهانمـــــی‌توان فهم درستـــی از انقلاب اسلامی بدست آورد.مفاهیم شهید و شهادت در دین اسلام از تعبیر خاصی نسبت به ادیان دیگر برخوردار می‌باشد. شهادت، مرگی از راه کشته شدن است که شهید آگاهانه و بخاطر هدف مقدس و به تعبیر قرآن «فی‌سبیل‌الله» انتخاب می‌کند. در واقع شهدا سعادت‌مندانی به شمار می‌آیند که عمری را در خدمت به اسلام و مسلمین گذرانده‌اند و در آخر نیز عمر فانی خود را به فیض عظیمی که دلباختگان به لقاءالله آرزو می‌کنند بخشیده‌اند. از این رو آنان جایگاهی والا دارند، زیرا زندگانی خویش را در راه هدفی الهی با سرافرازی به خیل شهدای راه حق پیوند زده‌اند.
انقلاب ایران: بنا به گفته شهید بزرگوار و عزیز دکتر محمدجواد باهنر که درکتاب مباحثی پیرامون انقــــلاب اسلامی میــــفرماید « امام خمینـــی (ره) و این انقلاب احیاء کننده نهضــت امام حسین علیه السلام است» واگر بتـــــوان ایــــن دو را به عنوان دو انقـــلاب و قیام به قیاس گرفته و نتیجه ای حاصل می شود که امید است حق مطلب را آنطــــور که باید و شاید ادا نمایـــم . و یک نمـــونه از تبلیغـــات و منحرف ساختن افکار عمومی به عنوان مثال برای حذف محتوای دینی بودن قیام مردم و امام خمینی شروع قیــام را این چنین در روزنامه ها بیان می کنند به نقل از کتاب بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی صفحه 10 ( از صبحگــــــــاه روز پانزدهم خــــرداد دستجات و گروههای مردم زحمتکش از گوشه و کنار تهران به طرف مرکز شهـــر روی آوردند ، دانشجویان ضمن پخش اعلامیه و راکت ها نیروهای دیگر را دعوت به همکاری در مبارزه مینمودند و روحانیون میهن پرست وراس آنان آیت ا... خمینی درصفوف تظاهر کنندگان قرار داشتند) .
فصل اول : تعریف اهداف قیام امام حسین علیه السلام و انقلاب اسلامی ایران : عوامل در زمان قیام امام حسین علیه السلام مکان مدینه و سرزمین پهناور اسلام که امام مقیـم مدینه و حاکم وقت درخواست بیعت و اطاعت امام حسین ( ع ) را میخواست و این یعنی سکوت امام برهر کار خلاف حاکم اسلامی و لذا امام زیربار این گونه رفتار و حرکات نرفته نقــل مکان کرد به مکـــه ولی معطلع شد که حاکــــــم وقت دســت بردار نبوده و نقشه تـــرور و از پای در آوردن امام را داشتـــه لذا صاحت مقدس حرم شریف در مکه در خطر ریختن خون و آلودگی را داشته و با دلائل دیگر که قبلاً متـــذکر شدم تخصصی است و من از تشریح آن عاجـــزم لیکن میدانم که دلیل محکم وقابل توجـــه بوده که دقیقاً درایام حــج که حجاج از سراسر دنیا برای مراسم حج عازم آن سرزمین هستند و رودخروشان حجاج به سمت حرم درحرکت بود امام برخلاف این رود حرکت خود را آغاز و شروع کرد . آنهم مخفی و پوشیده بلکه در روز روشن و با همراهی یک کاروان که حامل فرزندان خانواده واصحاب مخلص که مشخص و واضح بود و این که مردم چه برداشتی داشتند و چه فهمیدند نمی دانم ، اما این نوع حرکت اعتراض آشکار به حکومت وقت و به نوعی قیام علیه حکومت طاغوت زمان خود و رفتن زیربار ستم وظلم و بیداد . و همین عمل به نوعی درزمان و قیام مردم ایران توسط امام خمینی (ره) درشروع آن سال 1342 و آنگاه که اعتراض به رفرم آمریکایی به اصطلاح « انقلاب سفید» و پس از آن که سرفصل شروع قیام می باشد اعتراض به قانون کاپیتولاسیون بود و این شروع به تهدید و زندان و تبعید برای پدرو بزرگ و سرکرده قیام بود که از همان روزهای اول با خون رنگ گرفت و شروع شد که با بیان و اعتراض رهبر دینی و مرجع مسلمین و براساس سیاست دینی و ایدوئولوژی اسلامی از نوع شیعی آن همراه با آبیاری از خون مردم و حمایت مردم مسلمان ومذهب دار و مقابله از حکومت ظلم وستم که چاشنی آن وبقای خود را دربی دینی و ترویج فساد و حمایت از دوری دین از سیاست بود که درآن حکومت روابط بر ضوابط حاکم و اختاپوسی به چپاول و از همه بدتر ترویج فساد و بی دینی و ظلم وستم و شاخصه آن نوکری اربابی که خود باتزویر بنا بر چپاول ثروت مردم وعقب نگه داشتن آنان را داشت و خود را آقا و بزرگ و مردم فهیم و دین دار را نفهم وزیردست تعریف می کرد و حق می داد که حق توحش و نفهمی بگیرد و جالب است مقاله و خبر زیر را هم برای انحراف حرکت امام خمینی تقدیم کنم .
فصل دوم : عوامل محیطی و مکانی وزمانی، حاکم برقیام امام حسین (ع) و انقلاب اسلامی ایران : درزمان امام حسین (ع) باتوجه به اینکه مردم آن دوران افراد مسن وبزرگ خود پیامر و خلفای اولیه اسلام را درک کرده بودند واسلامی بدون روایات غلط یا کم غلط و بودن امامانی چون حضرت علی (ع) وامام حسن (ع) وحال حسین (ع) یعنی 60 سال بعد از هجرت پیغمبر و چه بسا افراد زیادی بودند که می دانستند امام حسین (ع) برحق بوده و بیانات و صبحتهای او براساس دین مبین اسلام بوده و چیزی و هدفی جز هدایت مردم را نداشت ولی سیستم تبلیغات وقدرت آن زمان و آدوای خود فروشی که فریب زرو زور را خورده و مقهور آن شده بودند که با دانستن برحقی امام حسین (ع) ، بنوعی خود را فریب داده و درصف مقابله و دشمنی با امام زمان خود قرارگرفتند وشروع به کار نمودن تاجایی که واقعه عاشورا را آفریدند والحق قضاوتی به خزج داند که تاریخ از بیان آن شرم دارد و چگونه انجام پذیرفـــت لیـــکن به وقوع پیوست و آن شد که نباید میشد و اما درقیام مردم ایران قدرتهای بزرگ به حمایت طاغوت وقت با دادن آموزش به افراد خود فروخته و تفهیم وتبلیغ دراین مورد که شاه سایه خداست و باید باشد و ما باید آن را پذیرفته و حمایت کنیم و برای بقای طاغوت انواع و اقسام لطایف و حیله ها را بکار بسته درنهایت مردم باور کردند که باید نوکری کنند و طاغوت ر بپرستند و درکنار آن تلاش درخفه کردن صدا را معترض را با شکنجه و دربندکشیدن و یا با ظهور انواع واقسام گروههای مبارزه جهت انحراف مبارزه و قیام و این امام خمینی (ره) واسلام است که درست رفتار کرده و مردم را هدایت و درخط خود قرار داد و تا آنجا که پس از اتمام تبعید رهبر قیام شروع به حیله و مکر کردند و این مکر که با خون ریختن مردم و چنگ و دندان نشان دادن جهت مقهور ساختن مردم بود نه تنها برایشان امتیازی دربرنداشت بلکه ابهت خود را از دست دادند و ترس مردم را نیز از بین رفت و باور مردم شد که این همه قدرت همه اش پوشالی و عنکبوتی است و مردم میتوانند و توانستند البته خونها داده شد عزیزان و بزرگانی فدا شدند ، ناله ها وفردیاها از زیرشکنجه بلند شد و مفت چیزی بدست نمی آید باید تلاش فراوان و ضجرزیادی کشید و امیدواری به پیروزی چون درراه حق و درست گام برداشته اند بود.
فصل سوم : عوامل پیروزی : عوامل پیروزی قیام امام حسین (ع) چیزی جز بیان حق وحق خواهی امام (ع) چیز دیگری نبود امام (ع) برای هدایت مردم و آزادی آنها و جلوگیری از انحراف دردین جد خود و انجام وظیفه خود درقبال خداوندکه این ماموریت برعهده این امام قرارگرفت و ایشان بهترین گزینه را برگزیده و تلاش زیادی کرد که حق را برساند و احکام اسلام را پیاده کند مردم را هدایت و راهنمایی کند. لیکن طاغوت بی سیاست وقت و بقدرت رسیدن فردی نالایق ومشاور افراد بی دین و حتی دشمن قسم خورده اسلام باعث شد که عرصه را برامام حسین (ع) تنگ کرده و تلاش را نمایند که مسیرهدایت اسلام را به انحراف کشیده و به فکر خام اسلام را صاقت و منحرف کند لیکن نمی دانستند و یا نمی فهمیدند که امام حسین (ع) دردامان نبوت و امامت پرورش یافته و اسلام شناسی و رهبر و امام زمان وقت خویش است و باور نداشتند که خداوند وعده حمایت و عدم انحراف اسلام و قرآن را داده است وهمواره حافظ آن بوده و یک نفر برگزیده همواره برای نگهداری و حفظ آن وهدایت مردم وجود داشته و دارد و به خیال خام خود باکشتن امام حسین (ع) واین کشتار که همان تاسوعا و عاشورای سال 60 هجرت باعث زنده ماندن راه امامان و پیروزی امام حسین (ع) شد چون امام حسین (ع) پیروزی را در به قدرت رسیدن خود وحکومت تنها نمی بیند بلکه درفهم و پیاده شدن احکام اسلام و آگاهی مردم می داند و به این هدف هم میرسد و این یعنی پیروزی و موفق شدن . وبه همین استدلال و برداشت است که امام خمینی (ره) می فرماید ما مامور به ادای وظیفه هر تکلیف هستیم نه مامور به نتیجه یعنی ما آن را برعهده داریم و وظیفه دینی و تکلیف الهی است انجام می دهیم. و اگر موفق شدیم چه بهتر و اگر به هلاکت و کشته شدن انجامید انجام تکلیف کرده ایم و وظیفه خود را انجام داده ایم و با همین برداشت بود که بدون هیچ لشکر و سپاهی و سلامی و قدرتی درظاهر اعتراض خود را به قوانین و رفتارهای حکومت با استفاده از اسلحه منبر و خطابه انجام داده و اعلام داشته و این باعث دستگیری و تبعید وکشته شدن حامیان آن مرجع درحالی که فقط بامشت گره کرده و شعار وکفن پوش به میدان آمدند و درمقابل با اسلحه و گلوله پذیرایی و خون آنان شروع برای قیام و تبعید و شکنجه و ترور وکشته شدن افراد دین دار و حامی این امام عزیز وبا الهام از عاشورا و تحمل وصبر زیاد آنقدر زمان گذشت تا مردم و لشگر حق زیادتر شدند و پوچی حکومت بیشتر افشاء شد واین دو دست بدست هم داده قیام درسال 75 به اوج خود و ثمره خود رسید و حکومت طاغوت وشاهنشاهی برچیده و حکومت مردمی جمهوری اسلامی ایران جایگزین شد والحق مردم خود رفتار کردن و پیروزی ظاهری که منتج به حکومت شد بدست مسلمین ومردم افتاد و پیروزی خود را با انتخابات جشن گرفتند و با اذان و قرآن صوت اسلام را اعلام و فریاد اسلامی خود را به حامیان بیان و اعلام داشتند .آری این پیروزی مفت ورایگان بدست نیامد هر روز مردم زیادی راهپیمایی و سپس کشته واین خون و عدم انحراف رهبری وتصمیم گیری های درست رهبرانقلاب وجلوگیری از تخطی از اسلام شیعی تمامی سیاست های منحرفین و حیله های کیاسان را خنثی و سربلند و محکم ایستادند تا پیروز و پس از آن هدایت وسازمان و سامان دهی تاکنون و انشاء ا... بعد از آن ادامه خواهد یافت .
گنجى که...
عناوین یادداشتهای وبلاگ
دسته بندی موضوعی
دوستان
